آرينآرين، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

آرین پرنده خوشبختی بابا و مامان

خاطرات شيرين با آرين كوچولو

عزیزم ....عشقم.....جونم.... زندگیم .....١٥ماهه شدي چه شبها که نخوابیدم و چه روزها که حتی لحظه ای ننشستم ....اما تمام سختیها خیلی زود فراموش میشوند...در عوض لحظه لحظه بزرگ شدنت .... قد کشیدنت....شیرین کاریهات.... شیرین زبونی هات .... شیطنت هات...رو شاهد بودم...روزهایی که دیگر تکرار نخواهند شد... پس همه اینها رو به اون سختی ها به درررررررررررررررررررررر عزیز دلم به هر گوشه ای سرک میکشی.... توی هر شکاف مبل دستت رو فرو میبری.... روزی هزار بار میپری بالای مبل ها و روی اونها بدو بدو میکنی... هر چیزی که به زمین میخ نشده باشه و بتونی تکونش بدی بلند میکنی و یا اگه مثل مبلها سنگین باشن هلشون میدی .... هر وسیله ای که توی ک...
28 فروردين 1392

گل پسر مامان

سلام به تك ستاره آسمان زندگيم پسرم فرشته ام آرينم ميدونم چند وقتيه برات خاطره ننوشتم ازم ناراحت نباش ماماني گرفتار بودم و سرم شلوغ بود.پسرگلم اولين خاطره سال 92 رو برات مي نويسم الان بزرگ شدي شيرين زبوني ميكني كارهاي قشنگ انجام ميدي ارين مامان باهوش مامان غذاش و كامل ميخوره بيسكويت مي خوره دعوا ميكنه حالتاش اونقدر قشنگه كه براي ديدن يك لحظه اش بي تابي ميكنم از خونه تا مهدكودك و را ميره كلاغ ها و گربه ها رو دنبال ميكنه راستي چند وقتيه وقتي دستشويش مياد خبر ميده واي كه پسرم ماه شده ، اما از عيد پسرگلم بخاطر تو كه مريض نشي مامان امسال جايي نرفت حتي خونه عزيزجون همه اش رو با پسرم تهران بوديم پسرم از ترس اينكه مريض نشي من ترجيح دادم خونه ب...
11 فروردين 1392
1