خاطرات شيرين با آرين كوچولو
عزیزم ....عشقم.....جونم.... زندگیم .....١٥ماهه شدي چه شبها که نخوابیدم و چه روزها که حتی لحظه ای ننشستم ....اما تمام سختیها خیلی زود فراموش میشوند...در عوض لحظه لحظه بزرگ شدنت .... قد کشیدنت....شیرین کاریهات.... شیرین زبونی هات .... شیطنت هات...رو شاهد بودم...روزهایی که دیگر تکرار نخواهند شد... پس همه اینها رو به اون سختی ها به درررررررررررررررررررررر عزیز دلم به هر گوشه ای سرک میکشی.... توی هر شکاف مبل دستت رو فرو میبری.... روزی هزار بار میپری بالای مبل ها و روی اونها بدو بدو میکنی... هر چیزی که به زمین میخ نشده باشه و بتونی تکونش بدی بلند میکنی و یا اگه مثل مبلها سنگین باشن هلشون میدی .... هر وسیله ای که توی ک...
نویسنده :
مامان آرین
10:19